و انقدر دیوانه باشی که .....................
انقدر دیوانه باشی که موقع حاضر شدن برای مهمونی واسه خراب شدن سایه چشم راستت 10 دقیقه گریه کنی.....
و تو مهمونی بخاطر نق نق های هانا لج کنی و شام نخوری ....................
و نصفه شب دلت انار دون کرده بخواد با گلپر ......
وساعت 4 صبح گوشه آشپز خونه بشینی و آب انار درست کنی ............
وانقدر دیوانه باشی انقدر دیوانه باشی که خودت از کارات تعجب کنی ...
. ساعت 5صبح بفهمی که دلت گریه میخواسته ....... دلت یه دیوانه میخواسته عین خودت .... که شب تو راه برگشتن از مهمونی ..... که بارون میومد ...... هانا رو از بغلت بگیره ..... و تو بری تو تاریکی ....زیر بارون تو کوچه راه بری و حرف بزنی و حرف بزنی و حرف بزنی و گریه کنی .....................
.
.
.
و انقدر دیوانه باشی که حس کنی تنهایی ....... حس کنی دلت یه دیوونه میخواد مثل خودت ...... یه آدم ضعیف مسخره که شب تو مهمونی از گمشدن سوییچ ماشین خوشحال بشه چون یه بهونه است واسه اینکه بره تو کوچه و زیر بارون مثلا دنبال سویییچ بگرده ....
و تو تاریکی کوچه دلت بخواد یکی دست بذاره رو شونتو بگه ........ لعنت به این رفتن های یکی یکی یکی یکی ......
لعنت به این شبای دلتنگی ............
لعنت به این دنیای خنده دار ..... گریه دار ..... آشغالی.
اگه اینا دیوونگیه که ماهم یه وقتایی سر به خل خلی میزنیم هلیاجون
اسیر دنیای مسخره ای هستیم که در برابرش ناتوانیم...
چرا آخه آله جون ؟؟
منم از این کارا کردم. تو مهمونی شام نخوردم به بهونه اینکه یاس داره اذیت می کنه. فکر کنم من هنوز هورمونام تنظیم نشده از بعد از بارداری. چون هنوزم همین طوریم. یا افسردگیه بعد از زایمانم خوب نشده. در هر صورت این زندگی مسخره دامه داره.
راستی نی نی ات دندون در نیاورده؟
http://sania.niniweblog.com/post31.php
ایده خوبیه واسه تزیین آش دندونی نه؟ تزیینش توسط یه خانم خلاق و با سلیقه اس که افتخار دوستیشو دارم.
بوس بوس
سلام
خب به حول و قوه ی الهی بالاخره واسه اولین بار من با یه پستت اصلا ارتباط برقرار نکردم و خوشم نیومد ازش!
http://jelle.blogfa.com/post/169
عزیزم یه نگاه به این وب بنداز. واسه مهمونی خوبه.البته باید رنگ غذا بخری.
بوس واسه هانا خوشکله
هلیای عزیزم ببخشید که اسمم را ننوشتم. دلم نمیخواست یکی از به ندرت آمدن هایم اینجوری باشد. اما شاید اهسرده باشی. افسردگی بعد از بچه دار شدن. به نظر من با دکتر خانوادگی ات احوالاتت را در میان بگذار و اگر لازم بود حتما دنبال ماجرا را بگیر. بخاطر خودت و آرامش دل و روحت و بخاطر جوانی ات :*****