بعد از 4 ماه خونه نشینی ......................
شنبه 6:30 صبح بیدار شدم ........ لباسامو اتو زدم و ..... آماده شدم .....آرایش کردم ....... ادکلن زدم .......
هانا رو که خواب بود پیچیدم لای پتو وبردم خونه مامان .
.
.
یه سر رفتم اداره.
احساس سبکی میکردم ...... احساس میکردم دارم پرواز میکنم . هوا بارونی بود و دیوانه کننده ...... فقط ته دلم یه دلشوره ای داشتم انگار یه چیزی جا گذاشتم تو خونه .
وقتی مامان زنگ زد که هانا خوابه با خیال راحت به کارات برس دیگه اون احساس دلشوره هم رفت.
کلی با همکارا گفتیم و خندیدیم و صبحانه خوردیم و تعریف کردیم .
کلی کلاس خاک گرفتمو مرتب کردم .
و نفهمیدم که کی ساعت شد 12 و برگشتم خونه .
.
.
.
دلم برای هانا تنگ شده بود. تحمل نق نق هاش خیلی راحت تر از روزای دیگه بود. خیلی سرحال بودم .
و به این نتیجه رسیدم که :
با همه سختیاش ................. یه مادر شاغل بودن خیلی خوبه .
به به به این مامان پر انرژی
خیلی خوبه هلیا که تلاش می کنی تا هم کار کنی و هم به بقیه کارهات برسی ...
به این میگن یه مامان دوستداشتنی که هم خانواده اش رو دوست داره و هم خودشو.
به این میگن یه بانوی کامل.پرفکت
من هم هفته پیش 4 روز رفتم سرکار.... 6 صبح تا 6 شغروب
روز اول وحشتناک بود.... یعنی مردم از نگرانی و عذاب وجدان ...
وقتی بچه رو دادم بغل زهرا و نشستم تو آژانس داشتم از بغض خفه می شدم .... هی زنگ زدم تا خیالم راحت شد و دم ظهر یه کم بهتر شده بود..... برای ناهار توی رستوران که نشستم از شانس بدم یه خانومه داشت به بچش شیر می داد .... رسما غذا کوفتم شد .... هی به بچه هه نگا می کردم و دلم مانی رو می خواست ... خلاصه .. بگذریم...
خوشحالم که شروع کردی.... من هم مطمئنم که مامان شاغل بهتره ... موفق باشی دوستم
موفق باشی مامان
پرانرژی و دوست
داشتنی عزیز.
یاحق...
سلام بانو
صدر در صد مامان شاغل بهتره این خیلی خوبه مامان پر انرژی
عزیزم دوره جدید زندگی به کامت عسل
همیشه پر انرژی باشی ایشالا.
نبینم ناراحت باشی. من همیشه آماده درد ودلات هستم عزیزم.
آفرین
میگم کی حواسش به تلویزیون بود به درد و دلت گوش نکرد
خو زنگ میزدی خودم
امان از این مشکل خانوما که همیشه برای بهتر شدن باید حرف بزنن...
اون وقت متهم میشیم به پر حرفی!!
من توی اون شش ماهی که خونه بودم داشتمدق میکردم میدونی فکر میکنم سر کار بودن با تموم سختی هاش یک فرصتی به زنها میده که قط ی کوچولو از اون پوسته مادر بودنشون در بیان و بشن باز خودشون