2 سال پیش بود درست همین موقع ها
شب تاسوعا که نذری داشتین هوا خیلی سرد بود
نذری رو تو حیاط پختین و تو فرداش مریض شدی
خیلی مریض
انقدر بد که تا یه ماه بعدش افتادی تو رختخواب
هر روز وقتی کارم تموم میشد اول میومدم خونه شما
کارارو میکردم و نهار بچه ها و بابا رو آماده میکردم و و یه کم مینشستم پیشت و باهم حرف میزدیم
بعضی وقتا هم خواب بودی یه کم نگات میکردم و میرفتم
منی که عادت داشتم هر بار میام خونتون بوی غذات پیچیده باشه و از آشپزخونه صدای رادیوبیاد
که بیام تو آشپرخونه کنارت و در قابلمه رو باز کنم و..............
سه هفته ای به همین منوال گذشت .
تارسیدیم به شب یلدا
ساعت حدود 9 بود که اومدیم خونتون
با ذوق درو بازکردم و................
تو خوابیده بودی کنار بخاری توی رختخواب و بابا کنارت نشسته بود و چایی میخورد.
نه آجیلی نه شامی ................
بچه ها خونه نبودن بابا گفت رفتن خونه عمو.
سلام کردم بوسیدمت و رفتم توی آشپزخونه تا استکان بیارم .
بابا بلند گفت چیزی درست نکنیا زنگ زدم شام بیارن .
تکیه دادم به ظرفشویی و ناخوداگاه اشکم دراومد . دلم گرفت خیلی .............
یه دفعه تو رو پشت سرم احساس کردم
از پشت بغلم کردی و گفتی قول میدم عزیزم
قول میدم زود خوب بشم .
از کجا فهمیدی من دلم گرفته؟
گفتم : باید قول بدی همیشه خوب باشی
تو خوب نباشی من میمیرم
دیگه نمیتونم تو رختخواب ببینمت .
و تو سرقولت موندی و یه هفته بعد سرپا شدی.
نمیدونم چرا امروز همش یاد اون موقع میافتم
شاید یه خاطر اینه که این روزها خیلی بهت احتیاج دارم
احساس میکنم هرچی بزرگتر میشم بیشتر بهت محتاج میشم
پس قول بده یادت نره که همیشه خوب باشی
همیشه باشی ................
مامان نازم.
وبلاگ خیلی خوب و پرمحتوایی دارید خوش حال میشم به من سر بزنید اگرم بخواید میتونیم با هم تبادل لینک یا بنر کنیم
خیلی عالی بود هلیا خانم، خیلی . اشکم در اومد
خدا حفظشون کنه برات و سالیان سال سایه اشون بالا سرتون باشه، و انشالله هیچکس غم مادر نبینه
انشاالله مادر وانیاهم هرچه زودتر خوب بشه
روح مادر هاله هم شاد باشه
کم می نویسید هلیا خانم اما هربار می نویسید دل ادم می لرزونید
خوشحالم که می تونم همیشه اینجارو بخونم
ممنون
الهی که عمر مامانتون عمر نوح باشه.
الهی که عمرشون با عزّت باشه.
الهی که غمشون نباشه. دردشون نباشه.
دوست دارم همه مامان ها قول بدن که خوب باشند
خدا نگهشون دارن برات ....
همیشه سالم باشن و سلامت ......................
هلیا جونم اشکم ناخداگاه در اومد خدا مامان و بابات رو واست نگه دارو ان شاالله هیچ وقت چراغ خونه هاشون که خونه امیدمونه خاموش نباشه...
خدا حفظشون کنه برات هلیا جان
خدا سایه شونو همیشه بالا سرت نگه داره عزیزم
سلام
ایشاا... همیشه سلامت باشن
خداییش بهترین مادر زن دنیاست
خدا حفظشون کنه
چند روز پیش وقتی صحبت از تموم شدن دنیا شد و گفتی اتفاقا خوبه که دنیا تموم بشه اولش تعجب کردم ولی وقتی گفتی اینجوری مرگ عزیزی رو نمیبینیم،همه با هم میریم فهمیدم که...
و اما چند نکته:
اگه بفهمم با این پسره که اول کامنت گذاشته یعنی همون محسن تبادل لینک کنی دیگه نه من نه تو
میلاد جان باید به عرضتون برسونم از این خبرا هم نیست.مفت مفت میایی میخونی و میری.اینجوری نمیشه از دفعه بعد باید پول بدی
خدا انشالله حافظ پدرو مادرتون باشه هلیا جان و همیشه سلامت باشن. و البته همین دعاها رو برای شما و کوروش بی تمدن ببخشید تمدن هم دارم
راستی هلیا جان امسال هم بگو کوروش در شب یلدا حافظ بخونه بعد لطف کن ضبط کن بزار تو وبت تا دیگه روزای اخریِ زندگیمون دلمون شاد شه
درضمن من به احترام هلیا در برابر کامنت پست قبلت سکوت میکنم کوروش تمدن:ا
الهی خدا مامان گلتو برات نگه داره عزیز دلم..