سفید .......سیاه .............. خاکستری

عشق یعنی ...............

عشق یعنی تو

تویی که الان روبروم روی تخت خوابیدی

تویی که از صدای کلیک موس نچ نچ کردی وگفتی بیا بخواب دیگه ...........

تویی که بحاطر زندگیمون انقد زیاد کار میکنی ووووووووو امشب ساعت 12 ازسر کار اومدی ........

تویی که انقد لاغر شدی و زیر چشات گود رفته

تویی که تا از در اومدی تو مثل همیشه خندیدی ویه بوسم کردی .

تویی که تو چشات یه دنیا خستگی بود ولی قایمش کردی

.

.

عشق یعنی

عشق یعنی من

منی که الان نشستم دارم تو نور کامپیوتر نگات میکنم

منی که ساعتمو کوک کردم ساعت 5 بیدار شم صبخانه تو آماده کنم

منی که از  6 عصر منتظرت بودم

منی که وفتی نبودی نه تونستم درس بخونم نه ساز بزنم نه شام بخورم .

منی که غرنزدم که چقد امشب دیر اومدی

منی که نگفتم پسری دلم نقطه شده تا دلت بسوزه و بیای

منی که یه دنیا حرف تو دلم بود ولی نگفتم

 

عشق یعنی .............

یعنی روزای خوبمون  ........... روزایی که زور از کار میای دنبالم ومیریم بیرون وقدم میزنیم وکلی حرف وخنده وخوراکیای خوشمزه

یعنی روزایی مثل امروز که نمیرسیم یه ذره هم باهم باشیم .

ومن عاشق این زندگیم جون واقعیه   .... چون تو روزای سفید و سیاه و خاکستری زندگیمون بازم عاشقت بازم عاشقمی ....................

فدای تو 

 

۲/شهریور/۸۹ 

۲:۲۰ صبح

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد